مدح و مناجات با حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفتهست صراط را ز همین راه مستقیم گرفتهست تو از عـشیرهٔ عـشقی، تو از قـبیـلهٔ قـبله که عطر، مرقدت از جنّة النعیم گرفتهست گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفتهست همیشه سفرهٔ دل باز کردهام به حضورت که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفتهست همیشه عبد حـقیر است در برابر معـبود به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفتهست؟ بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفتهست مَـلَک غـبار، ز قـبـر تو تا نَرُفـته نرَفـته در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفتهست چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟ که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفتهست کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفتهست |